سفره خدا

امسال هم خدا سفره افطاری رو پهن کرد ولی یه عده هنوز با خدا آشتی نکردنه

از دوران بچگی یادم میاد که عاشق اذون ماه رمضون بودم از همون بچگی دوست داشتم روضه بگیرم ولی خب بچه بودم تحمل گرسنگی و تشنگی خیلی برام سخت بود برا همین روزه کله گنجشکی می گرفتم هنوز خاطراتش تو ذهنمه از مدرسه برمی گشتم در حالی که از تشنگی و گرسنگی حال هیچ کاری رو نداشتم فقط روی قالی دقیقا زیر پنکه میفتادم و در حالی که حتی حال نداشتم چشمام رو هم باز نگه دارم چشمام رو می بستم و فقط انتظار صدای اذان رو می کشیدم وقتی که اذن می گفت انگار که دنیا رو بهم داده بودن چنان می پریدم طرف پارچ آب و آب می خوردم که بعضی وقتا حسابش از دستم در می رفت و شکم خالی اینقدر آب می خوردم که شکم درد می گرفتم ولی تو همون لحظه وقتی تو حیاط رو نگاه می کردم مادرم رو می دیدم که با یه ناتوانی که نمی خواست تو چهرش معلوم باشه در حال غذا درست کردن بود ولی مث همیشه غذا درست نمی کرد دیگه یکم از خورش نمیخورد تا بفهمه که غذا شور یا نه بلکه همینطوری به امید خدا ادویه جات اضافه می کرد حقیقتا خوشمزه تزین غذا ها رو مادرم تو این ماه درست می کرد ، همیشه می گفت ماه رمضون ما مهمون خدا هستیم واقعا راست می گفت چون غذاهای مادرم تو ماه رمضون یه عطر و بوی دیگه ای می گرفت .

تو ماه رمضون بابام وقتی از سر کار برمی گشت چنان خسته بود که انگار کوه کنده بود ولی طوری دیگه وانمود می کرد من از اینکه روزم رو کله گنجشکی می گرفتم خیلی ناراحت بودم و همیشه دوست داشتم که روضه ام رو کامل بگیرم ولی واقعا بهم فشار میامد برای همین یکی از آرزوهام تو ماه رمضان این بود که یه روزی برسه که بتونم روضه کامل بگیرم .

ولی یه سوالی که از همون بچگی تا الان هنوز برام یه سواله اینه که چرا تو این ماه یه عده مث بقیه نیستن و انگار که نه انگار اصلا ماه رمضونی اومده با بقیه ماها هیچ فرقی نمی کنن چرا یه عده تو ماه رمضون سر کار خسته نمیشن چرا یه عده تو ماه رمضون مث بچه ها روضه نمی گیرن مگه اینا نمیدونن روزه چیه؟!چرا یه عده تو ماه رمضون.......

آره اون چیزی هنوز برام یه سواله و هنوز منو آزار منیده اینه که چرا یه عده ماه رمضون روزه نمی گیرن آره ظاهرا یه عده رو خدا برا ماه رمضون دعوت نمی کنه نمی دونم شایدم نه خدا دعوتشون کرده و اونا خودشون دوست ندارن با خدا رفت و آمد داشته باشن آره یه عده انقدر این دنیا رو جدی گرفتنه و از خدا دور شدنه که از 12 ماه سال حتی حاضر نمیشن 1 ماه برن مهمونی خدا .

خدایا این ماه اومدم مهمونی تو سر سفره تو غذا می خورم ولی قبل از اینکه افطار کنم یه خواهش ازت دارم الان که من اینجام یه عده بیرون از این باغ دارن به جای این غذای بهشتی غذای جهنمی می خورن هر چی هم از این سفره براشون تعریف می کنم هیچ فایده ای نداره و منو مسخره می کنن خودت یه کاری کن که برای یه بار هم که شده از این غذا بخورن چون مطمئنم اگه یه بار سر این سفره نشستن دیگه سر هیچ سفره ای نمیشینن


عوارض کنکور

این روزا دیدی مردم چه شکلی شدنه انگار به همشون گفتنه وقتی بهم میرسن این جمله ها رو تکرار کنن

-سلام

-علیک السلام

-حالت خوبه؟!

-ممنون بد نیستم

-میگم راستی کنکو چی شد؟!!!

-هیچی در نیومدم میخونم اگه شد سالی دیگه میرم .

(خوب حالا چند حالت پیش میاد)

1-آدم دلسوز(یه چی تو مایه های مامان بزرگ)

-خوب حالا مگه چی شده خودت رو ناراحت نکن چیزی نشده خوب بخون تا ساله دیگه در بیای

(تو دلش-طفلی چه قدر ناراحته ولی خوب حقشه کسی که ماله درس خوندن نیست همون بهتر که بمیره تا زنده بمونه)

-ممنون نظر لطفتونه خدا از دهنت بشنوه

(تو دلم-دمش گرم ، چه آدم باحالی ، کلی بهم روحیه داد ، خدا خیرش بده)

2-آدم بی تفاوت(سیب زمینی)

-البته یه کم بیشتر تلاش کن تا سال دیگه نتیجه بگیری و الا ممکنه مشمول بشی اونوقت از سربازی هم که برگشتی دیگه حال درس نداری و میری دنبال کار کار بدون تحصیل هم که خودت بهتر از من میدونی با هر بی سر و پایی باید سر و کله بزنی امسال جدی بگیر باشه؟!

(تو دلش-امسال که هیچی این خری که من میبینم صد ساله دیگه هم کنکور دولتی که هیچی آزاد هم در نمیای بد بخت من اگه بجات بودم عمرم رو تلف نمی کردم مستقیم میرفتم دنبال سربازیم)

-البته امسال تصمیم گرفتمه دور همه چی رو خط بکشم محکم به درس و مشغم بچسبم

(تو دلم-راست میگه خره اگه سال دیگه کنکور در نیای سربازی سال دیگه موی دماغت میشه دیگه امسال دور همه چی رو باید خط بکشی )

3-آدم حسود(خودش نزده می رقصه حالا که بونه هم داره برا رقصیدن)

-امسال که دیگه کنکور آسون بود تازه گفتن که از هر 3 نفر 1 نفر میره دانشگاه من به جای تو بودم دیگه عمرم رو پای درس تلف نمیکردم به قول معروف هر که را بهر کاری ساختن خوب تو استعداد درس خوندن نداری تا دیر نشده برو دفترچه اعزام بگیر از سربازی که برگشتی برو تو بازار کار هرچند که اون هم یه کم استعداد و هوش می خواد

(تو دلش-آخه بدبخت تو که اصلا به اندازه یه بزم استعداد نداری کدوم خری بهت گفت بری امتحان کنکور بدی تو اصلا میدونی برای چی خدا خلقت کرده برای اینکه وقتی به دنیا اومدی یه فول ضایع بکنی بعد من تا آخر عمرم بهت بخندم بعدشم بمیری)

-نمیدونم شاید شما راست میگین ولی خوب حالا یه سال دیگه هم می مونم یا شانس یا اقبال شایدم شانس باهام بود و دانشگاه آزاد یه شهر دور افتاده در بیام اگه هم که نشد خوب مجبورم میرم سربازی

(تو دلم-خدا بگم چی کارت کنه اگه فردا حکم اعدامم هم قرار بود صادر بشه با این همه نا امیدی حتمآ تا آخر شب خودم رو می کشتم)

*   *   *

این چند روزه دیگه خسته شدم از بس این دیالوگ ها رو گفتم بد بختی عین خرم تو گل گیر کردمه نه راه پس دارم نه راه پیش اگه درس بخونم میگن مرتیکه مفت خور 10000000 سالش شده هنوز داره برای کنکور میخونه  اگه هم که نه برم سربازی میگن بی سواد حتی نمیتونه یه فوق دیپلم هم بگیری

به قول معروف در دروازه رو میشه بست ولی در دهن مردم رو نمیشه کاری کرد